داستان شگفت انگیز ما و ایجاد سایت شیر شتر برای سلامتی
نویسنده» دینا آمویال
ما از یک چیز شگفت انگیز عبور کرده ایم. ما شاهد اتفاقی کاملاً باورنکردنی بوده ایم. اکنون احساس می کنم وظیفه ماست که تجربه خود را به اشتراک بگذاریم ، دانش خود را به اشتراک بگذاریم. امید من این است که با انجام این کار بتوانیم به شخص دیگری کمک کنیم.
در سن ۱۹ سالگی پسرمان هنگام مسافرت در خارج از کشور بیمار شد. وی دو بار به علت کم آبی ، استفراغ ، اسهال و تب در بیمارستان بستری شد. او دچار ضعیف و سرگیجه بود و دچار درد شکمی می شد. او در آگوست ۲۰۰۵ با حال نه چندان خوب به ونکوور بازگشت ، و پنج تا ده کیلو وزن خود را از دست داد.
به محض بازگشت وی به ونکوور ، به دنبال درمان برای بیماری های وی بودیم. ما با اطمینان می دانیم که او دچار یک انگل شده است. آیا این انگل به صورتی که وضعیت بهداشتی او به خطر بیفتد حمله کرده است؟ این امر ممکن است از آنجا که پسر ما برای چند سال از ناراحتی معده ، ریفلاکس اسید و ناراحتی عمومی شکم شکایت داشت (شاید از وقت مسافرت به مکزیک). صرف نظر از علت واحد یا مرکب، نتیجه بدتر شدن وضعیت سلامتی وی بود.
بیماری ادامه داشت. مشاوره با پزشک خانواده به همه آزمایشات ممکن منجرشد: خون ، ادرار ، مدفوع ، اشعه ایکس ، سونوگرافی ، آندوسکوپی ، کولونوسکوپی. داروهای بی شماری تجویز شد ولی هیچ کاری نکرد.
سلامتی پسرمان همچنان رو به بدی بود. ما بدون هیچ فایده ای به متخصصان زیادی ارجاع می شدیم. ما همه روشهای درمانی را امتحان کردیم و از پزشکی سنتی و راههای جایگزین کمک گرفتیم. زمان سخت و پراضطرابی بود. طب سوزنی ، گیاهان دارویی ، ناتوروپات ، هومیوپات ، پزشک عمومی ، روانشناختی ، دستگاه گوارش ، ایمونولوژیست. با وجود تمام تلاشها ، هیچ کاری مؤثر نبود.
در ژانویه سال ۲۰۰۶ ، پسر ما تقریبا ۲۰ کیلوگرم وزن از دست داده بود. او فقط ۴۷ کیلوگرم بود. آزمایش خون میزان IgE (ایمونوگلوبولین E) بیش از ۶۰۰۰ را نشان داد. (دامنه طبیعی ۴۰۰-۴۷۰). سطح IgE نشان دهنده توانایی و عملکرد سیستم ایمنی بدن است. سیستم ایمنی بدنش خراب شده بود! او قادر به خوردن یا هضم هر غذایی نبود ، قادر به جذب هیچ مواد مغذی غذایی نبود.
او محدود به خانه بود. قادر به شرکت در کلاس های دانشگاه نبود. او به همه چیز و به همه غذاها حساسیت پیدا کرده بود. بدن او در حال جنگیدن با خودش بود. او روزانه با یک قاشق غذاخوری برنج و یک قاشق غذاخوری شیر برنج زندگی می کرد. برای صحبت کردن بسیار ضعیف شده بود، او به یک نقطه جدی و ترسناک رسیده بود. بینایی او مات و کدر شد که او همیشه یخ می زد(خیلی سردش بود) ، بیش از حد بی حال برای پیاده روی بود و هفته ها بر اساس کمبود انرژی صحبت نکرده بود. او از درد مداوم شکم رنج میبرد. رنگ پوست او دیگر حتی به رنگ زرد بیماران نبود بلکه مایل به خاکستری بود. او به شدت بیمار بود. ترسناک بود. باور نکردنی بود ما همه راهها را طی کرده بودیم. ما مشغول تماشای اینکه چگونه پسرمان جلوی چشمان ما از بین میرود بودیم و ما ناتوان بودیم! این سخت است که ناامید شویم. ناتوان بودن ما بسیار دردناک بود.
سپس ، در حالی که در ژانویه سال ۲۰۰۶، شوهرم مقاله ای را در یک روزنامه محلی خواند که در حال انجام تحقیقات در مورد کودکان با حساسیت شدید غذایی و شیر شتر است. تنها با گذشت یک روز از بازگشت او به کانادا ، از شوهرم خواستم آنها را پیدا کند ، به او درباره وضعیت پسرش بگوید و ببینم که آیا فکر می کند شیر شتر ممکن است به او کمک کند.
چند روز بعد با تلفن و ایمیل مکاتبه کردیم. ما تمام مقالات تحقیقاتی را که برای ما ارسال شده بود و همچنین اطلاعاتی که می توانستیم از طریق اینترنت جمع آوری کنیم ، می خواندیم. در نهایت دیدیم که چاره دیگری نداریم و تصمیم گرفتیم شیر شتر را به عنوان دارویی امتحان کنیم.
به پسرمان دستور دادند که روزانه ۲ لیوان شیر شتر در دمای اتاق مصرف کند. با نگاهی به پیشخوان آشپزخانه که پر از هر نسخه قابل تصوری بود پرسیدم اگر این در بهبودی پسرم موثر باشد، چه موقع می توانیم اثراتش را ببینیم. پاسخ استاد دو روز بود. من مجموعه ای از داروهایی را که برای شروع اثرات به مدت دو هفته ، سه هفته و غیره لازم بودند ، اسکن کردم. دو روز چه بود؟
نتایج به سادگی شگفت انگیز بود !! بعد از روز دوم نوشیدن شیر شتر خام غیرپاستوریزه ؛ صبح روز سوم … من باور نکردنی ترین صدا را شنیدم. صدایی موسیقی که در گوشم زنگ خورد و مرا متحیر کرد. پسر ما از اتاق خواب خود پله پله از تختخوابش به آشپزخانه بالا آمده بود ، با ریتمی کند اما آشکار. برای ماه گذشته این دردناک بود که بشنوید که خودش را بی پروا از پله ها بالا میکشید و این تقریباً ده دقیقه طول میکشید . آن روز با چند گام پیش آمد! او وارد آشپزخانه شد و به من گفت: “مادر ، احساس خوبی دارم”. این جایست که سفر آغاز شد.
با نظارت پزشکان و متخصصان ، ما با درمان شیر شتر غیرپاستوریزه سفر خود را به سمت سلامت آغاز کردیم. پسر ما صبح سه چهارم یک فنجان شیر شتر و سه چهارم یک فنجان شب می نوشید ، و ما شاهد واکنشهای عجیب بعد از دیگری بودیم. تأثیر در سطح IgE چشمگیر و فوری بود. سطح IgE کاهش یافته و با هر آزمایش خون افت می کرد.
سپس این عبارت آمده است: “ما به شیر بیشتری احتیاج داریم”. این عبارت بارها و بارها تکرار می شد. در اینجا یک مشکل دیگر وجود داشد. نحوه دریافت شیر شتر به ونکوور. من به دنبال راه هایی برای تأمین شیر شتر بودم. با دولت تماس گرفتم و درخواست مجوز برای ارسال مقداری شیر شتر دارویی برای پسرمان کردم. من هر بار مسدود و بلاک شده بودم.
به من توصیه شد که به نماینده خود ایمیل بزنم ، و این کار را کردم. روزها می گذشت و من به کمک احتیاج داشتم. یک روز صبح ، در حالی که در سوپرمارکت بودم که همسایه ام ، مادر بزرگ محله ، درمورد سلامتی پسرم سؤال کرد. من پاسخ دادم که خوب نیست و به کمک نیاز داریم. او دست هایم را بین خودش فشرد و گفت “خداوند (لرد) ممکن است به شما کمک کند” ، و من پاسخ دادم ، “بله ، ممکن است که خداوند (لرد) به من کمک کند”. چند ساعت بعد در میان مکالمه دیگر من و تقاضای کمک با یک مقام CFIA ، خط دیگرتلفن به صدا درآمد در حالیکه آن مقام در کامپیوتر خود در حال جستجو بود من به آن لاین دیگر جواب دادم. این دفتر نماینده مجلس بود … سؤال کرد که چگونه از مشکلات بیرون آمدم؟ من ناامیدی های خود را ابراز کردم و به او گفتم که در مقررات گیر کرده ام. او خیلی آرام جواب داد ، اوه این آسان است ، فقط باید با مدیر CFIA صحبت کنید. نام او دکتر لرد است. پرسیدم: “با چه کسی”؟ ، زانوهایم می لرزید. “اوه ،” او تکرار کرد ، “دکتر (لرد) خداوند. او به شما کمک می کند “. من همزمان شروع کردم به خندیدن و گریه کردن. من مطمئن هستم که او فکر کرده بود که من هیستریک است – اما بیا … من فکر کردم ، بله – خداوند به من کمک خواهد کرد.
خانم دکتر لرد شخص فوق العاده ای است. هوش ، صبر و شفقت وی بی نظیربود. تعهد او برای کمک به ما برای همیشه در قلب ما است. او خواسته های من را درک کرد و واقعاً به ما کمک کرد.
حمل و نقل شیر خودش یک ماجرایی بود. شرکتهای هواپیمایی مسئولیت (و جوابگویی) حمل و نقل محصولات لبنی یا دارو را نمی پذیرند. UPS ، FEDEX و سایر شرکت های پستی از ارسال شیر برای خودداری کردند. سرانجام DHL موافقت کرد که ۱۰ بطری شیر را به ونکوور ارسال کند.
ما نمی دانیم چه نوع پیشرفتی را می توان انتظار داشت. تجربه به این صورت بود که بیماران در طی چند هفته درمان ، پاسخ داده و بهبود یافتند. شدت بیماری پسرمان دوره درمان مورد نیاز او را نشان می داد. آزمایش خون بهبود مداوم را نشان داد. به آرامی غذاها دوباره وارد رژیم غذایی وی شدند. او رژیم غذایی ساده کودک را تحمل می کرد. او شروع به جذب مواد مغذی غذایی و افزایش وزن کرد. رنگ او به حالت عادی بازگشت. سطح فعالیت و توانایی او برای تمرکز و تفکر شروع به بازگشت کرد. ما با موفقیت و پیشرفت در یک جاده بودیم. او به نوشیدن شیر شتر ادامه داد.
موانع بسیار زیاد ، بزرگ و بسیار بسیار واقعی بود. ضرورت شیر بزرگتر بود! ما به مجوز احتیاج داشتیم زیرا به شیر احتیاج داشتیم. دوباره و دوباره ، ۲۰ بطری ، ۴۰ بطری. هر مجوز ماموریت خاص خودش بود. ما بهم مسافرتهای شخصی متوسل شدیم تا شیر را به عنوان بار چمدانی به ونکوور بیاوریم. هر اونس تلاش ، هر دقیقه ارزشش را داشت. پسر ما سلامتی خود را بازیابی کرد. سیستم ایمنی بدن او همچنان رو به بهبودی می رفت.
ماه به ماه شاهد پیشرفت هایی در توانایی او در تحمل غذاهای مختلف بودیم. به آرامی او توانست رژیم غذایی متعادل تر و متنوع تری را دوباره برقرار کند. پسر ما برای مزایای درمانی شیر شتر روزی دو بار و گاهی روزها هم سه بار آن را مصرف میکرد. او تقریباً یک سال و نیم شیر شتر نوشید، طولانی ترین کسی که به این درمان احتیاج داشته است.
وی توانست دوباره به تحصیلات دانشگاهی خود بپردازد. وی یک سال را در خارج از کشور در مبادله دانشجویی به اتمام رساند و در این مدت با نوشیدن شیر شتر در صورت لزوم به تقویت سیستم ایمنی بدن ادامه داد. تا بهار سال ۲۰۰۸ او از وضعیت سالم خود اطمینان داشت و از آن زمان به شیر نیازی ندارد. پس از بازگشت به کانادا در اوت ۲۰۰۸ ، او دوباره آزمایش خون ، سونوگرافی و غیره انجام داد و تمام نتایج وی به حالت عادی بازگشت. ما از همه پزشکان ، دامپزشکان ، مقامات دولتی و کشاورزان غیره بسیار متشکریم که ما را در این دوران سخت با تلاشهایشان تحمل کردند.
من مجبور هستم که این ماجرا را با حداکثر توان خود به اشتراک بگذارم ، این دانش را به عنوان فرصتی برای بررسی دیگران ارائه دهم. موانع بسیاری وجود داشت که با سرسختی عشق ، قدرت بیان یک مادر ، خط مداوم کمک و نجات در ساعت یازدهم توسط دفتر نماینده مجلس غلبه کرد تا به تسریع در مجوزهایی که برای پسرما بسیار لازم و حیاتی بودند ، کمک کند.
واقعاً یافتن مسئولین مختلف دولتی و جمع کردن همه موارد با هم خارق العاده بود. من بارها و بارها احساس می کردم که شبها به طول روزها می گذرد ، تماسهای تلفنی با فرودگاههای استرالیا ، دبی ، تل آویو و هیترو ، شرکتهای حمل بار و غیره که من به برای دستیابی به حرکت برای سلامتی پسرم هدایت می شدم بسیاراهمیت داشت.
هر درخواستی برای مجوز ، جستجوی جدیدی را در سراسر استرالیا و ایالات متحده برای یافتن شیر به همراه می آورد. رفتن برای گرفتن شیر شتر یک تجربه کاملاً متفاوت برای خانواده ما بود. سفر پر از موانع بود اما سلامتی پسرمان برگشت. قدردانی ما از پزشکان ، نماینده مان در مجلس و همه کسانی که به ما کمک کردند بسیار زیاد و بی پایان است.
ما در هر مرحله از این مسیر بسیار خوشبخت بوده ایم. دلسوزی و توجه پزشکی که به اوضاع و احوال ما مطلع شده است در ذهن هر یک از اعضای خانواده ما ماندگار می شود. آسیب در مقاطع مختلف ، در زمان های مختلف باقی مانده است. هرکدام از ما از سلامتی وداشتن فرصت شکرگذاری کرده است. هر کداممان نسبت به یک دیگر به اندازه ممکن عزیز هستیم. ما اکنون یک واحد قوی تر و حساس تر هستیم و برای همیشه سپاسگزار همدیگر هستیم.
این همان چیزی است که من را وادار می کند در مورد مزایای سلامتی بالقوه شیر شتر صحبت کنم. عنصری از دنیای ما بسیار ساده ، بسیار اساسی ، برای سلامتی پسرمان و شاید برای دیگری نیز مهم است.این امید صمیمانه و صادقانه من است که این مسئله را بیان و ابراز کنم تا پتانسیل شیر شتر مشخص شود و به شخص دیگری و خانواده دیگری کمک کند. اگر این می تواند به یک کودک کمک کند ، ارزش آن را دارد. اگر شیر شتر می تواند به بیش از یک نفر کمک کند … در هیچ قرعه کشی جایزه به این بزرگی نیست.
من معتقدم که می شود. من معتقدم که کارآزمایی های بالینی می تواند داده های دانشگاهی لازم برای ارتقاء مزایای شتر شتر را فراهم کرده و آن را نزد کسانی که نیاز به درمان آن دارند ببرد.
تحقیقات و داستانهای موفقیت بیشمار از قدرت شگفت انگیز شیر شتر حکایت میکنند.. من مجبور هستم که این اطلاعات را با کسانی که می توانند به دیگران کمک کنند و نیازمند این درمان ساده و معجزه آسا باشند ، به اشتراک بگذارم. کرون ، IBS ، IBD ، حساسیت غذایی ، بیماری های دستگاه گوارش ، استرس ، دیابت ، اختلالات ایمنی بدن ، اوتیسم ، ایدز ، این مشکلات مورد توجه بسیاری است. این می تواند یک پیشرفت اساسی در پزشکی باشد و نه تنها رنج هزاران کودک مبتلا به نیازهای مزمن به دارو را کاهش می دهد ، همچنین بار سنگین هزینه های سنگین را بر روی سیستم درمانی کاهش میدهد.
لطفاً به من کمک کنید تا این پدیده شگفت انگیز را به گوشها برسانم که قادر است تغییری ایجاد کند. بنابراین سایتی را جهت رساندن این پیام راه اندازی کردیم.
هدف از این وب سایت به اشتراک گذاری اطلاعات در مورد فواید سلامتی و کیفیت دارویی شیر شتر و ترویج تحقیقات بالینی شیر شتر برای کشف پتانسیل آن برای بهبود سلامتی افراد مبتلا به بیماری کرون ، آلرژی غذایی و سایر اختلالات ایمنی بدن است.
آدرس سایت : http://www.camelmilkforhealth.com/
این سفر از ژوئیه ۲۰۰۵ شروع شد وقتی پسر ۱۹ ساله ما با یک انگل روده بشدت بیمار شد. شش ماه پس از ابتلا به عفونت اولیه ، او علی رغم تلاش های متخصصان تیم پزشکی، شدیدا حالش بد شد. به طور اتفاقی ، ما مقاله ای را در یک روزنامه دیدیم که در مورد کارهایی است که با شیر شتر انجام شده بود تا به کودکان مبتلا به انواع حساسیتهای شدید غذایی کمک کند. از طریق عزم جدی ، شانس و مهمتر از همه ، کمک بسیاری از افراد غریبه، ما توانستیم تنها چیزی را پیدا کنیم که بتواند به پسرمان کمک کند تا بهبود یابد – بعنی شیر شتر. ما این سفر را برای هیچکس دیگری آرزو نخواهیم کرد و امید ما این است که اطلاعات موجود در این وب سایت به سایر اعضای خانواده های ناامید که خود را در موقعیتی مشابه پیدا می کنند ، کمک کند.
دینا امویال
لینک منبع: http://www.camelmilkforhealth.com/ourStory.phphttp://www.camelmilkforhealth.com/ourStory.php