گزارش بیمار: درمان بیماری اوتیسم با شیر شتر

christina adamsمتن زیر ترجمه مقاله خانم کریستینا آدامز در مورد درمان بیماری اوتیسم فرزندش با شیر شتر است که در مجله علمی  GLOBAL ADVANCES IN HEALTH AND MEDICINE چاپ شده است. در این گزارش ایشان  به شرح بیماری و اقدامات انجام شده  و بررسی شیر شتر و در نهایت اقدامات درمانی وسیله آن پرداخته اند. متن کامل مقاله به زبان انگلیسی را از اینجا میتوانید دریافت نمایید.

 

 

پیش زمینه

این گزارش بیماری در مورد پسرم است که در سن 3 سالگی تشخیص بیماری اوتیسم در مورد او داده شد و تاثیراتی که من به صورت عینی مشاهده کردم، زمانی بود که او در سن 9 سالگی، خوردن روزانه شیر شتر را آغاز کرد، او نیم فنجان از شیر شتر خام (جوشیده نشده) را خورد و در طی یک شب، اثرات بهبودی، در علائم بیماری او را مشاهده کردیم. او به صورت مرتب مصرف شیر شتر را ادامه داد و روند بهبودی برای 6 سال متوالی بین سالهای 2007 و 2013 ثابت ماند. این گزارش بیماری یک نقشه راه از تاثیرات آشکار شیر شتر بر روی اوتیسم و راهنمایی ها و مشاوره های من با متخصصین و بهیاران است.

مقدمه

پسرم به عنوان نوزاد نرمال به نظر میرسید و رشد و پیشرفت مراحل زندگیش به صورت عمومی قابل قبول بود، او آرام و با دقت بود و در شش هفتگی لبخند زد و خندید و میتوانست روی کتابها و اسباب بازیها متمرکز شود . او مهربان و وابسته به والدینش بود و همیشه علائم ناراحتی از جدایی با والدین را نشان میداد. در 9 ماهگی دو کلمه را به طور واضح ادا میکرد. در اولین سال تولدش میتوانست راه برود. اما آغاز بیماری از شش ماهگی بود که او شروع به گاز گرفتن مردم و عدم توجه به اشیاء کرد، او همیشه گونه­هایش قرمز بود، یبوست و رفلکسهای پرشی ممتد داشت و مبتلا به عارضه گردن کجی نوزادان شد.

قبل از اینکه سه سالگی فرزندم تمام شود، بیماری اوتیسم او تشخیص داده شد. زبان و توجه را در 15 تا 18 ماهگی از دست داد. به نظر میرسید بیش فعال است و به صدا حساسیت دارد . در اشیاء و آب ثابت میشد او مشکلات برقراری ارتباط با دیگران داشت و فقط گاز میگرفت و رفتاری پرخاشگرانه اش جلب توجه میکرد. بدین ترتیب از دو پیش دبستانی اخراج گردید. مانند بچه های اوتیستیک دیگر، عدم تحمل بعضی از غذاها، حساسیت، مشکلات پوستی، تاخیر در روند شنیداری، تاخیر در گویایی و پذیرش زبان را به همراه یبوست، اختلال و پرش عضلانی متناوب را داشت.

بعد از تشخیص و تداوم این بیماری در طی چند سال، آزمایش های کامل فیزیکی و نوار مغز، آزمایش های نرولوژیک، آزمایش های شنیداری، آزمایش های مدفوع و ادرار، آزمایش های فلزات سنگین، اسید آمینه ها، اسیدهای ارگانیک، انگلهای روده ای و قارچی انجام شد.

تست های آزمایشگاهی، شامل شمارش گلبولهای خون، پروفایل متابولیک، ایمونوگلوبولینها و مارکرهای التهابی انجام گرفت. او همچنین در 15 ماهگی واکسیناسیون ها را به صورت عادی انجام داد. پسرم جهت انجام کلاسهای تجزیه عملی رفتاری به مدت 35 تا 40 ساعت در هفته به صورت درمان تک به تک در منزل، تحت یک برنامه ویژه بالینی ثبت نام کرد. او همچنین 3 ساعت در هفته برای گفتار درمانی و 2 ساعت در هفته، برای کاردرمانی میرفت. رژیم غذایی بدون گلوتین و کازئین داشت و برای 2 سال محدودیت خوردن شکر و مخمر و آجیل. داروهای او شامل ضد ویروسها (famciclovir , valaciclovir)و ضد قارچ (nystatin, ketoconazole, amphotericin-B) سروتونین ها ( SSRI:citalopram,escitalopram)، داروهای کاهنده فشار خون (guanfacine) و داروهای کاهش دهنده بیش فعالی و پرخاشگری را استفاده میکرد.

این داروها به صورت روزانه استفاده میشدو بعد از یک زمانی که اثر مثبت آنها مشاهده میشد میزان آنها افزایش می یافت. ترکیبی از درمانها، شامل درمانهای دارویی و ملاقاتها با متخصصین ABA به صورت دو بار در ماه ، یادداشتهای روزانه رفتار عملی، دیدار متخصصان ویژه بیماریهای کودکان و اوتیسم در دفاتر آنها تاثیرات مثبتی را نشان میداد. درمانهای یکسان برای بچه ها تاثیرات متفاوتی داشت اما این فرآیند برای پسرم در درمان اوتیسم مثبت بود.

در سن 5 سالگی بهبودی پسر سخت کوشم، به صورت معناداری قابل مشاهده بود. به صورتی که آزمون آمادگی مهد کودک را گذراند و با کمک کلاسهای تقویتی توانست به مدارس عمومی برود. بعد از آن وارد مدرسه ای خاص شد که مخصوص بچه هایی با کمبود، بیش فعالی و یا بیمار بود. به صورت هفتگی برای مراحل مهارت های اجتماعی و مشارکت در درسها و فعالیتهای خارج از خانه بدون کمک شرکت کرد. سطح تحصیلی او در حد بالایی بود اگر چه او هنوز به صورت دوره ای به متخصصین نیاز داشت. نمرات شناختی و درک مفاهیم بالای میانگین بودند و او تلاش خودش را برای تماسهای چشمی طولانی تر و مکالماتش ادامه می داد.

با این حال او پسر باهوش و مهربانی بود که از تماسها و ارتباطات اجتماعی با دوستانش لذت میبرد. زمانی که او محصولات لبنی را در 7 سالگی خورد و حتی پیتزا را.

او علائم دیگر را افزایش داد مانند دست دادن چرخیدن دایره ای نوک پنجه راه رفتن ، بی توجهی

 

درمان با شیر شتر

در 10 اکتبر 2007 دو هفته قبل از ده سالگی پسرم اولین نصف فنجان از شیر خام شتر (حرارت ندیده) را خورد . من این موضوع را انتخاب کردم و 2 سال گذشته را برای مطالعه آن صرف کردم و مطالعاتی بر روی شیر شتر و مشورت کردن با افراد آشنا با مصارف و موارد استفاده از آن و افراد مصرف کننده آن انجام دادم.

در پاییز سال 2005 یک شتردار در مورد استفاده از شیر شتر در بیمارستانهای خاورمیانه جهت نوزادان نارس به علت خواص معروف غیر آلرژی بودن این شیر و غنی بودن آن از نظر مغذی بودن.

این اطلاعات من را به سمت این تئوری سوق داد که احتمال دارد شیر بتواند سیستم ایمنی فرزندم را تقویت کند و عملکرد آن را بهبود بخشد و به عنوان یک محصول لبنی مورد استفاده قرار گیرد. من مقالات معدودی را در ماههای اخیر بازبینی کردم . در سال 2006 خلاصه گزارش سال 2005 دکتر یاقیل را پیدا کردم که در آن از پاسخ دهی مثبت تعدادی از کودکان مبتلا به اوتیسم نسبت به شیر شتر درج شده بود . من سپس با دکتر گنون همفکری کردم که نظر ایشان این بود که شیر شتر می تواند به عنوان یک عامل ضد التهاب برای کمک به فرزندم مورد استفاده قرار گیرد. من نتیجه گرفتم که خطر استفاده از شیر شتر خیلی کم بود. یکی از پزشکان پسرم گواهی را مبنی به نیاز پسرم به شیر شتر صادر کرد. من سپس ترتیب دریافت بطریهایی از شیر شتر خام را دادم که این شیرها از نظر آلودگی های باکتریایی قبل از انجماد آزمایش شده بود و شیرها در دمای منهای بیست درجه منجمد شده و از طریق هواپیما به من رسید.

در اولین صبحی که پسرم شیر شتر مصرف کرده بود علائم بهبودی حیرت انگیزی را در رفتار نشان داد که شامل تماس چشمی، ارتباط، بیان جملات احساسی ( من واقعا شما را دوست دارم و بار من مهم هستید و برای من همه کار انجام دادید) و خود تنظیمی بود .

او صبحانه اش را به سادگی و مرتب خورد ، برنامه درسی اش را مرتب کرد، کفشهایش را پوشید و کوله پشتی اش را برداشت و این در حالی بود که همزمان با من صحبت میکرد.

او مصرف 4 اونسی شیر شتر را ادامه داد و این مصرف با پیشرفت مداوم و سریع در برنامه های حرکتی رفتاری اش بود. به طور مثال او جستجو کردن دو چیز همزمان را شروع کرد مثل زمانی که در حال عبور از خیابان و جستجوی پارکینگ بود.

رفتار نامنظمش متوقف شد و توصیه های مکرر در مورد استفاده از پروتئینهای اضافی   که باعث کاهش کمی از مشکلات میشد دیگر مورد نیاز نبود.

در طی سه هفته پیشرفت قابل ملاحظه ای رخ داد و وضعیت پوستی اش رو به بهبود رفت. افزایش مقدار مصرف روزانه شیر به 8 اونس به نظر میرسید دلیلی برای بهبود حرکات بی هدف صورت و بازوانش میشد و با کاهش مصرف به 4 اونس علائم بهبودی ناپدید شد.

مهارت های گفتاری و کلامی بهبود پیدا کرده بودند و مهارت های تحصیلی در حد میانگین و حتی در بعضی حوزه ها بالاتر از میانگین بود.

قطع مصرف شیر شتر در چند بار باعث لغزش جسمی و رفتاری اش شد. قبل از اینکه به سن 12 سالگی برسد در حالیکه من فقط دو و نیم هفته از منزل دور بودم و او شیر شتر را نخورد. رفتار او در مدرسه خراب شد و در معرض برگشت به مدارس استثنایی قرار گرفت. 24 ساعت پس از مصرف مجدد شیر شتر او به سطح عملکردی گذشته اش برگشت. از سن 12 تا 16 سالگی (هم اکنون) او مقدار متغیری از شیر شتر را مصرف کرده است که همراه با داروهای متداولش بوده است.

شیر شتر مزایا ثابت و قابل مشاهده ای در سلامت و عملکرد رفتاری پسرم به او داده است که همراه با دارودرمانی و مدیریت رژیم غذایی او بوده است.

من معتقدم که شیر شتر کنترل موفقیت آمیزی روی علائم بیماری داشته است. پسرم اثرات شیر شتر را مثبت دیده و اطمینان دارد که او همیشه میتواند شیر را در دسترس داشته باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *